سلام من دوباره اومدم ولی عصبانی دلم گرفته غمگین

منم مثل همه خانمها خرید رو دوست دارم واز راه رفتن تو فروشگاه لذت میبرم  امروز با اسرار همسرم رو راضی کردم  با این بعد مسافت و گرما بعد ظهر رفتیم خرید به یکی از فروشگاههای سطح شهر که ای کا ش نمی رفتیم خسته

یکی دو تا از راهرو های فروشگاه طی کردم پسرم هم تو سبد بود هی میگفت مامان قشنگه بخر  ولی بخاطر ظاهر نا مناسب و بی حیایی خانم ها و تیپ های زننده شلوارهای تنگ  و کوتاه مانتو های جلو باز  شال هم فقط نمایشی رو سرشون بود همسرم حاضر نشد کنارم بمونه گفت من میرم کارتم بگیر خودت حساب کن بیا البته بهش حق میدادم اگه سرش رو پایین مینداخت پای لخت و لاک زده میدید روبرو نگاه میکرد که دیگه نمیگم بالا نگاه میکرد صورت بزک کرده میدید یه نفر دو نفرم نه که ازشون فاصله بگیریم ما چه گناهی کردیم که میخوایم با خدا زندگی کنیم آزادی تا چه حدی مجازه؟  شما باعث سلب آسایش ما شدید

آهای کسایی که دم از آزادی میزنید ما هم حق داریم آزاد زندگی کنیم ما تا کی باید خودمون رو حبس کنیم جاییی نریم

اگه صدای قران و اذان بلند بشه همه دلسوزانه نگران بیماران و ... میشید ولی ما باید صدای انکر الاصوات ماشینهای شما رو تو سطح شهر تحمل کنیم خسته

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 291
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 3 تير 1397 | 6:23 | نویسنده : Z:CH |

شاید از ادب به دور به نظر برسه ولی یکی از درگیریهای ما بانوان که باعث میشه حقوق همسرم تضییع بشه وظایفمون رو در مقابل خدا ندونیم  نداستن درست احکام هست من از این به بعد سعی میکنم مطالب احکام خانمها رو به صورتی که برای شما قابل فهم باشه بذارم

خونهای سه گانه

حیض ،استحاضه ،نفاس

 

تصویر مرتبط

از حیض شرو ع میکنم

تعریف حیض خونی که هر ماه یکبار یا هر چند ماه یکبار یا حتی سالی یک بار از رحم خارج میشود و زن را در موقع دیدن خون حیض حائض میگویند

دسته بندی اول

صفات حیض : گرم و غلیظ است رنگ آن سرخ قهوه ای قرمز مایل به سرخ با فشار و کمی سوزش خارج میشود

شرایط حیض

1. سه روز اول پشت سر هم باشد مثلا اگه دو روز خون دید یک روز پاک بود روز سوم خون دید حیض نیست

2 سه روز اول استمرار داشته باشدیعنی در این سه روز خون قطع نشود

طریقه محاسبه روز :

 روز تلفیقی: اگر در طول روز خون شروع شود از اذان صبح تا قبل از اذان مغرب مثلا ساعت 14 تا ساعت 14 روز بعد یک روز محاسبه میشود

روز عرفی:اگر بعد اذان مغرب تا اذان صبح شروع شود فردای آن روز اول حساب میشود

3  . حد اقل سه روز ادامه داشته باشد

4بیشتر از ده روز نشود

 5 بین دو حیض حداقل  10 روز فاصله باشد

6. ابتدا خون بیرون بیاید اگه در باطن هستن بیرون بیاورد البته اینجا اختلاف فتوا وجود داره برا اینکه  خیالتون راحت باشه با یه پنبه مقداری خون بیرون بیاورید بعد اگه داخل هم بود حیضه

امروز شرایط و صفات حیض را گفتم انشاء الله بقیه مطالب در پست های بعدی باز هم شرمنده

اسلام مخالف آموزشهای جنسی نیست ما هم مخالف نیستیم ولی نه در قالب غربی و هنجار شکن و برنامه های تلوزیونی که مخاطب عام داره مثل ماه عسل و ایجاد سوال و در گیری ذهنی

همین آموزش احکام برای نوجوانان خود یک نمونه است ولی اشکالی نداره مطالبی که به آن نیاز ندارند فاکتور گرفته بشه

هر چیز به مقتضای سنی اگه واقعا نگران کودکانتون هستید فقط به آنها یاد بدید حریم برای خود قایل شوند

 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 260
برچسب ها :

تاريخ : پنجشنبه 24 خرداد 1397 | 18:17 | نویسنده : Z:CH |

سلام

تاستان از راه رسید من باید فکر فعالیتهای تابستانی باشم

آفوتخندونکپسرم میخواد دیگه.....رابین هود براش بذارم برمیگردم

خدار و شکر یک نفر اعلام آمادگی کرده برای همکاری خدا کنه استقبال خوب باشه

باید عناوین و موضوعات طرح تابستان رو انتخاب کنم...............

خیاطی

قرآن

احکام

نمدی

شبه قالی

.......



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 240
برچسب ها :

تاريخ : پنجشنبه 24 خرداد 1397 | 17:12 | نویسنده : Z:CH |

روز پر مشغله ای داشتم تو خونه بمب منفجر شده بود داشتم تمیز کاری میکردم ظرفها رو جابجا کردم یادم رفته بود امروز کلاس دارم پسرم هم حسابی شیطنت میکرد هر طرف جمع میکردم میدیدم طرف دیگه داره ریخت وریز میکنه هنوز یکم از ظرفها مونده بود که متوجه شدم بچه ها اومدن برای کلاس قرآن وقتی در زدن آماده شدم و با هم رفتیم سمت زینبیه همسرم هم گفت کار دارم و پسرم پیش خودم موند از اولین لحظه شروع کلا س هم میگفت خدا یعنی خدا حافظ بالاخره به هر ترفندی بود سرش رو گرم کردم و یک ساعت کلاس گذشت به محض اومدن به خونه دوباره مجبور شدم جایی برم تو راه یکی از اهالی پسرم صدا کرد و گفت بیا توت بهت بدم بی ادبی بود اگه اعتنا نمیکردم وایستادم سلام کردم و تشکر وقتی توت آورد گرفتم و دوباره تشکر کردم و رفتم دنبال کاری که باید انجام میدادم پسرم هم حسابی خوابش میومد ولی مقاومت میکرد برای خواب نزدیک اذان برگشتم خونه افطار درست کردم و پسرم هم دوباره مشغول خرابکاری شد وسط خونه رو جمع کردم و جارو زدم سفره افطار رو پهن کردم در همین حال نیم نگاهی هم به برنامه ماه عسل داشتم خدا روشکر که یه خانواده دوباره کنار هم قرار گرفتن انشاءالله خدا کمکشون کنه روابطشون اصلاح بشه بعد افطار  همسرم رفت مسجد منم دوباره مشغول کارهام شدم سعی کردم پسرم رو بخوابونم ولی موفق نشدم پنجره رو کنار زدم دیدم برقهای مسجد خاموشه متوجه شدم برنامه امشب تموم شده زنگ زدم به همسرم پرسیدم کجایی گفتم هر جا هستی بیا ما رو هم ببر گفت حاضر بشید ماهم با یسرم رفتیم بیرون و دوباره برای کاری به منزل یکی از اهالی رفتیم بعد هم اومدیم خونه ولی پسرم تا ساعت یک بیدار بود آخر تو بغل باباش غش کرد

گفتگوی من وپسرم امروز

من عمو زنچیر باف      پسرم بله

زنجیر من بافتی         پسرم بله

پشت کوه انداختی     پسرم بله

من بابا اومده          پسرم چیچی آورده

بعدم آقا گرگه یعنی باصدای آقا گرگه خخخ

 بسم الله الرحمن الرحیم

من   قل هو الله   پسرم احد

من الله              پسرم صمد

من لم یلد ولم         پسرم یولد

من ولم یکن له کفوا پسرم احد

بعدم میگفتم برا پسرم دست بزنیم اونم کلی  ذوق میکرد

امروزم همش به ساعت نگاه میکرد میگفت ساعت چنده؟

کم کم داره کلمات شعرهایی که براش خوندم رو میگه تاب تاب عباسی عروسک قشنگ من

خندونک



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 251
برچسب ها :

تاريخ : سه شنبه 1 خرداد 1397 | 5:27 | نویسنده : Z:CH |

سلام همه چی با سلام و احوال پرسی ساده شروع میشه تو فضای مجازی قربون صدقه هم میریم و از هر دری حرف میزنیم بدون اینکه طرف مقابلمون رو بشناسیم راحت اعتماد میکنیم و اسرار زندگیمون رو فاش میکنیم

ای کاش وقتی که صرف دوستان مجازیمون میکنیم صرف زندگی واقعی میکردیم و برای کسایی  عاطفه خرج میکردیم که به نفع خودمون بود

خدا روشکر تلگرام هم فیلتر شد اما هنوزم بعضیا به کمک فیلتر شکن توش چرخ میزنن

خیلی عصبانی میشم وقتی میرم مهمونی میبینم سر میزبان تو گوشی هست و هر از چند یه لبخندی میزنه اصلا مینشستم تو خونه خودم سنگین تر بودم والا

خندونک بالاخره اینجا وبلاگ منه دیگه دلم میخواد هرچی دوست دارم بنویسم اصلا هم برام مهم نیست دیگران چی فکر میکنن

امروز پسرم میگه مامان نترسی ها رعد و برقه بعدم بارون میاد

منبوسپسرمجشن

خیلی شیرینه تازه داره جمله میگه



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 253
برچسب ها :

تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1397 | 5:26 | نویسنده : Z:CH |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.