سلام من دوباره اومدم ولی عصبانی دلم گرفته غمگین

منم مثل همه خانمها خرید رو دوست دارم واز راه رفتن تو فروشگاه لذت میبرم  امروز با اسرار همسرم رو راضی کردم  با این بعد مسافت و گرما بعد ظهر رفتیم خرید به یکی از فروشگاههای سطح شهر که ای کا ش نمی رفتیم خسته

یکی دو تا از راهرو های فروشگاه طی کردم پسرم هم تو سبد بود هی میگفت مامان قشنگه بخر  ولی بخاطر ظاهر نا مناسب و بی حیایی خانم ها و تیپ های زننده شلوارهای تنگ  و کوتاه مانتو های جلو باز  شال هم فقط نمایشی رو سرشون بود همسرم حاضر نشد کنارم بمونه گفت من میرم کارتم بگیر خودت حساب کن بیا البته بهش حق میدادم اگه سرش رو پایین مینداخت پای لخت و لاک زده میدید روبرو نگاه میکرد که دیگه نمیگم بالا نگاه میکرد صورت بزک کرده میدید یه نفر دو نفرم نه که ازشون فاصله بگیریم ما چه گناهی کردیم که میخوایم با خدا زندگی کنیم آزادی تا چه حدی مجازه؟  شما باعث سلب آسایش ما شدید

آهای کسایی که دم از آزادی میزنید ما هم حق داریم آزاد زندگی کنیم ما تا کی باید خودمون رو حبس کنیم جاییی نریم

اگه صدای قران و اذان بلند بشه همه دلسوزانه نگران بیماران و ... میشید ولی ما باید صدای انکر الاصوات ماشینهای شما رو تو سطح شهر تحمل کنیم خسته

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 293
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 3 تير 1397 | 6:23 | نویسنده : Z:CH |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.